تصور کن دنیایی که با لایههای عشق و نفرت رنگآمیزی شده؛ جایی که هنر، جنگ و خشونت رو با قلممویی ظریف به تصویر میکشه و هر صحنه مثل یه نقاشی مدرن از رنسانس به نظر میرسه. «آرکین»، سریال انیمیشنی تحسینشده نتفلیکس که از دنیای «لیگ آف لگندز» الهام گرفته، روایتی جذاب از اختلاف طبقاتی و پیشرفت تکنولوژی در بستر یه درگیری خانوادگی عمیق و احساسی ارائه میده.
از دنیای بازی به دنیای سینما
«لیگ آف لگندز» یه بازی پرطرفدار با میلیونها بازیکنه که توسط Riot Games ساخته شده. این بازی آنلاین یکی از بزرگترین بازیهای چندنفره جهانه و ۱۵۰ میلیون نفر کاربر ثبتشده داره.
با ۱۶ سال داستانپردازی و بیش از ۱۵۰ شخصیت با پیشزمینههای منحصربهفرد، ساخت یه اقتباس سینمایی از این جهان عظیم، فقط مسئله زمان بود. اما در سالهای اخیر، به خاطر رفتارهای سمی بعضی بازیکنها و اسپم شدن بازی با رباتها و محتوای نامناسب، «لیگ آف لگندز» تصویر منفیای پیدا کرد.
با این اوصاف، انتظارات از یه سریال اقتباسی خیلی پایین بود و خیلیها از قبل نسبت بهش گارد داشتن. اما همین تصور غلط باعث شد موفقیت خیرهکننده «آرکین» حتی شیرینتر به نظر برسه
داستانی در دل دو شهر متضاد
فصل اول «آرکین» در سال ۲۰۲۱ منتشر شد و روایتگر سرنوشت شخصیتهای مختلف «لیگ آف لگندز» در دو شهر خیالی پیلتاور و زاون بود. این دنیا با جزئیات خیرهکنندهای از ترکیب مکانیک و جادو ساخته شده و حس و حال استیمپانک و فانتزی رو به خوبی منتقل میکنه. با پیشروی داستان، تنش بین دو شهر به اوج میرسه، چون هر دو تلاش دارن بر دیگری تسلط پیدا کنن.
فصل اول در ۹ قسمت، شخصیتهای متعددی رو معرفی کرد که هرکدوم مسیر خودشون رو طی کردن و در نهایت، نبرد سرنوشتسازی بین دو شهر شکل گرفت.
فصل دوم، که در ژانویه ۲۰۲۴ منتشر شد، این کاراکترها رو بیشتر گسترش داد و مفاهیمی مثل سفر در زمان و جهانهای موازی رو وارد داستان کرد. این عناصر، عمق جدیدی به روایت بخشیدن و پایانبندی حماسیای برای کاراکترهایی رقم زدن که طرفداران سالها در انتظارش بودن.
وقتی جادو و تکنولوژی دست به دست هم میدن
یکی از جذابترین بخشهای سریال، ترکیب جادو و تکنولوژیه که فضای استیمپانک سریال رو پررنگتر میکنه. هر شخصیت یا گروه، یه سبک خاص از این ترکیب رو به کار میبره و نتیجهاش نبردهایی خلاقانه و منحصربهفرده که نمونهش رو جای دیگهای ندیدیم.
قلب داستان: دو خواهر، دو سرنوشت
دو شخصیت اصلی سریال، وای و پاودر، به ترتیب با صداپیشگی هیلی استاینفلد و الا پرنل، رابطهای پر از عشق، خشم و پیچیدگی دارن. وای، خواهر بزرگتر و جنگجویی سرسخته که همیشه با مشتهاش حرفش رو به کرسی مینشونه. در مقابل، پاودر که بعدها به جینکس تبدیل میشه، یه نابغه شکنجهشدهست که زخمهای گذشتهش اونو به فردی بیرحم و دیوانه تبدیل کرده. تقابل این دو خواهر، نیروی محرک اصلی داستانه و سرنوشتشون بارها و بارها به هم گره میخوره.
دو دنیای متضاد، دو مسیر متفاوت
زاون، دنیای زیرزمینی و تاریکی پر از خلافکارها و قاتلهاست، درحالیکه پیلتاور، شهری پرزرقوبرقه که بهعنوان «چراغ پیشرفت» شناخته میشه و نخبهترین مغزها رو در خودش جا داده.
در این بین، دو مهندس نابغه به نامهای جیس و ویکتور تلاش میکنن تا جادو رو وارد تکنولوژی کنن و به پیشرفت شهرشون کمک کنن. اما با گذر زمان، این دو رفیق صمیمی مسیرهای متفاوتی رو انتخاب میکنن و تبدیل به دو «دانشمند شکنجهشده» با دیدگاههایی کاملاً متضاد میشن.
دنیایی پر از شخصیتهای ماندگار
شخصیتهای فرعی مثل اکو، یه قهرمان خیابونی که برای نجات مردم زاون میجنگه، هرکدوم داستانهای منحصربهفردی دارن که فقط با تماشای سریال میشه به عمقشون پی برد.
با پیشرفت فصلها، هر کاراکتر، داستان و لحظات شخصیای داره که باعث میشه ما بیشتر با ارزشهاش آشنا بشیم و این گروه فوقالعاده رو بهتر درک کنیم.
وقتی انیمیشن به اوج هنر میرسد
«آرکین» با بودجه عظیم ۲۵۰ میلیون دلاری برای دو فصل ساخته شد، و کاملاً مشخصه که تکتک دلارهاش به درستی خرج شده. هر فریم از این سریال یه شاهکار بصریه، پر از جزئیات باورنکردنی که باعث میشه هر لحظه توقف کنی و حس کنی یه اثر هنری جلوته.
هر فصل چیزی حدود چهار سال زمان برای انیمیشنسازی برده، و نتیجه این صبر و دقت رو میشه توی تنوع طراحی کاراکترها و جزئیات محیطها دید. صحنههای مبارزه، هرچند معمولاً کمتر از پنج دقیقه طول میکشن، اما بهشدت حسابشده، سنگین و پرقدرتن. هر ضربه حس واقعی داره و هر نبرد انگار یه رقص خشونتآمیز در اوج زیباییه.
وقتی سرعت داستان، یه تیغ دو لبه میشه
با وجود تمام شگفتیهای بصری، «آرکین» بدون نقص نیست. سریال سعی داره توی فقط ۱۸ قسمت، داستان دهها شخصیت رو روایت کنه، و همین باعث شده گاهی بعضی بخشها عجولانه به نظر برسن. بعضی از کاراکترها زمان کافی برای پردازش احساساتشون یا رشد تدریجی ندارن. اما حتی با این سرعت بالا، سازندگان به هر شخصیت لحظات درخشانی اختصاص دادن که کمبودها رو جبران میکنه.
موسیقیای که داستان رو زنده میکنه
یکی از نقاط قوت بزرگ سریال، موسیقی بینظیرشه. تعداد زیادی آهنگ برای هر فصل ساخته شده و هر قطعه، جایگاه خاص خودش رو داره. برای مثال، «Dynasties and Dystopias» از دنزل کاری توی نبرد نهایی اکو و جینکس توی فصل اول پخش میشه و حس فوریت و اهمیت این مبارزه رو چند برابر میکنه. یا «The Line» از توئنی وان پایلتس، که در فصل دوم، لحظات تأملبرانگیز ویکتور رو عمیقتر و دردناکتر میکنه.
یه شاهکار که از لحظه اول، جاودانه شد
از همون لحظهای که فصل اول منتشر شد، مشخص بود که «آرکین» یه جادوی تکرارنشدنیه. هر فریم یه تابلوی بینقصه، هر مبارزه مثل یه نمایش استادانه طراحی شده، هر آهنگ به زیبایی در داستان تنیده شده، و هر بازیگر نقش خودش رو بینقص ایفا میکنه.
با مدت زمان کلی ۶ ساعت، «آرکین» دقیقاً همون سریالیه که باید تو یه روز تمومش کنی. فقط یه سوال باقی میمونه: هنوز منتظر چی هستید؟
«آرکین»، فقط یه سریال نیست؛ یه شاهکاره که تا مدتها فراموش نخواهد شد.
هنوز نظری ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که نظر خود را ثبت میکند.